امير محمدامير محمد، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

میوه دلم

اين چيه ؟

سلام امير محمد گلم ، طبق روال هميشه مهدي، پيش خاله سميرا ، من و بابايي هم اداره ايم خيلي بازيگوش ودوست داشتني شدي (البته بعضي وقتها هم خيلي اذيت مي كني ) پديشب اولين بار بود كه گفتي اين چيه ؟ عمو اينا رو گفته بوديم بياند خونه ما افطاري ،فرني هم درست كرده بود و ليدا جون(همسايمون) سمبوسه آورده بود تو اول گفتي اينو مي خوام بعد كه گذاشتم تو بشقابت همش مي گفتي اين چيه ؟ سارا هم برات بازش كرد تا خنك بشه همش سيب زميني ها ، ذرت و... رو برمي داشتي مي گفتي اين چيه ؟ مامان قربونت بره ، بعد رسيد نوبت به فرني ، اونم انگار برات ناشناخته بود بعد مي گفتي اين چيه ؟ البته شام هيچي نخوردي ، حالا از ديروز تا حالا هر چيزي رو مي بيني مي گي اين چيه منم بهت مي گم...
4 مرداد 1391

بي مقدمه

سلام امير محمدم امروز 2سال و 2ماه و 9روزه ،كه جمع 2نفري من وبابا ، 3نفري شده واتفاقات شيرين وتلخ زيادي  افتاده ، خيلي حرف دارم برات بنويسم ولي نمي دونم چرا اصلا حوصله نوشتن ندارم هرروز مي گم فردا مي نويسم اما نمي دونم اون فردا كي مي ياد دعا كن براي ماماني با اون دستهاي كوچكت ، ماماني خيلي خسته است ، ازبس كه با كسي حرف نزدم ديگه داره يادم ميره چي بگم ، چي بنويسم و.... تمام حرف زدنام شده تلفني اونا با مامان بزرگ و خاله جالب اينه  وقتي رودررو  همديگه رو مي بينيم حرفي براي گفتن ندارم ، هرچي بابابزرگ ومامان بزرگ دايي و خاله ميگن چه خبر ؟ منم ميگم سلامتي انگار توي چند ماهي كه همديگه رو نمي بينيم هيچ اتفاقي نفتاده زمين وزمان وايس...
3 مرداد 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به میوه دلم می باشد